تا 15 درصد از زوج ها در مقطعی از زندگی خود ناباروری را تجربه می کنند. عدم آگاهی در مورد علل مشکلات باروری می تواند منجر به آزمایش های بالینی طولانی و دوره های طولانی درمان شود.
مطالعه ای که توسط دانشگاه هلسینکی انجام شد از گروه مطالعاتی FinnGen برای کشف اساس ژنتیکی ناباروری در زنان استفاده کرد. این مطالعه در منتشر شده است مجله آمریکایی ژنتیک انسانی.
تیم تحقیقاتی با مقایسه بیش از 22000 زنی که درمان ناباروری دریافت کرده بودند با نزدیک به 200000 زن زایمان کرده، پنج منطقه ژنتیکی مرتبط با خطر ناباروری را شناسایی کردند.
حدود یک نفر از هر 100 فنلاندی ناقل نقص ژن TBPL2 است
قوی ترین ارتباط با نقص ژنتیکی در ژنی به نام TBPL2 یافت می شود. این جهش در فنلاند بیش از 40 برابر بیشتر از هر جای دیگری در جهان شایع است. حدود یک نفر از هر 100 فنلاندی ناقل این اختلال ژنتیکی است.
نقص در ژن TBPL2 تنها در زنانی که شکل غیرعملکردی این ژن را از هر دو والدین به ارث برده اند باعث ناباروری می شود. نقص ژنتیکی بر باروری مرد تأثیر نمی گذارد.
Sanne Rutsalainen، نویسنده اصلی این مطالعه، از موسسه فنلاند پزشکی مولکولی (FIMM) در دانشگاه هلسینکی میگوید: «نتایج ما نشان داد که ارتباط بین جهش TBPL2 و میانگین تعداد کودکان در زنان بسیار واضح است.
ما می توانیم تخمین بزنیم که حدود 400-500 زن در فنلاند با دو نسخه از این نقص ژنتیکی وجود دارد.
آگاهی از نقص ژنتیکی می تواند درمان ناباروری را راهنمایی کند
این مطالعه همچنین سایر انواع ژنتیکی مرتبط با ناباروری در زنان را شناسایی کرد. این مناطق ژنتیکی قبلاً با ناباروری یا شرایطی مانند آندومتریوز و سندرم تخمدان پلی کیستیک مرتبط بوده اند و تأثیر آنها بر خطر ناباروری کمتر از نقص ژن TBPL2 است.
ژن TBPL2 به عنوان تنظیم کننده سایر ژن ها در تخمدان ها شناخته شده است. به نظر می رسد عدم وجود محصول ژنی صحیح از بلوغ طبیعی تخمک ها جلوگیری می کند.
در مرحله بعد، هدف ما این است که مشخص کنیم آیا ویژگی خاصی در زنانی وجود دارد که دو نسخه از نقص ژنتیکی را به ارث برده اند که می تواند به شناسایی آنها در طول ویزیت پزشک کمک کند الیزابت ویدن، رهبر گروه FIMM که این مطالعه را رهبری می کند، می گوید: «آنها به اطلاعات بیشتری در مورد تشخیص و مؤثرترین درمان ها نیاز دارند.
تحقیقات پزشکی بیشتری برای درک بهتر عوامل ژنتیکی مرتبط با ناباروری و کمک به زوجهای مبتلا به ناباروری مورد نیاز است.
اطلاعات بیشتر:
Sanne Rutsalainen و همکاران، ناباروری ژنتیکی: مکان های نقشه برداری مرتبط با تولید مثل زن مختل، مجله آمریکایی ژنتیک انسانی (2024). doi: 10.1016/j.ajhg.2024.10.018
ارائه شده توسط دانشگاه هلسینکی
نقل قول: نقص ژنتیکی اصلی مرتبط با ناباروری در زنان شناسایی شد (2024، 20 نوامبر) بازیابی شده در 20 نوامبر 2024 از https://medicalxpress.com/news/2024-11-major-genetic-defect-linked-female.html
این سند مشمول حق چاپ است. علیرغم هرگونه معامله منصفانه به منظور مطالعه یا تحقیق خصوصی، هیچ بخشی بدون اجازه کتبی قابل تکثیر نیست. محتوا فقط برای مقاصد اطلاعاتی ارائه شده است.
نتایج یک مطالعه که به صورت آنلاین در مجله منتشر شده است، آمادگی قلبی تنفسی بالاتر با عملکرد شناختی بهتر و کاهش خطر درازمدت زوال عقل، از جمله در افراد دارای استعداد ژنتیکی به زوال عقل مرتبط است. مجله پزشکی ورزشی بریتانیا.
تناسب اندام قلبی تنفسی (CRF) توانایی سیستم گردش خون و تنفس برای تامین اکسیژن به عضلات است و با افزایش سن به دلیل از بین رفتن ماهیچه های اسکلتی به طور فزاینده ای کاهش می یابد.
میزان CRF در دهه 20 و 30 سالگی حدود 3 تا 6 درصد کاهش می یابد، اما تا زمانی که افراد به 70 سالگی می رسند، این میزان به بیش از 20 درصد در هر دهه افزایش می یابد. CRF پایین یک پیش بینی کننده قوی برای حوادث قلبی عروقی مانند سکته مغزی، حملات قلبی و مرگ و میر ناشی از همه علل است.
اکثر مطالعات قبلی که تأثیر CRF را بر عملکرد شناختی و خطر زوال عقل بررسی میکردند، شامل تعداد کمی از شرکتکنندگان بود. در این مطالعه، نویسندگان با دسترسی به دادههای مربوط به 61214 فرد بدون زوال عقل 39 تا 70 ساله که بین سالهای 2009 تا 2010 در یک مطالعه بانک زیستی بریتانیا ثبتنام کرده بودند و تا 12 سال تحت نظر بودند، گروه بسیار بزرگتری را مورد بررسی قرار دادند.
در هنگام ثبتنام، یک تست تمرین زیر حداکثر شش دقیقهای روی دوچرخه ثابت برای تخمین CRF تکمیل شد، عملکرد شناختی با استفاده از آزمونهای عصبی-روانشناختی و استعداد ژنتیکی به زوال عقل با استفاده از امتیاز خطر چند ژنی بیماری آلزایمر برآورد شد. در طول دوره پیگیری 12 ساله، 553 نفر (9/0 درصد) مبتلا به زوال عقل تشخیص داده شدند.
شرکت کنندگان به سه گروه با اندازه مساوی تقسیم شدند که بر اساس امتیازات CRF آنها برای تجزیه و تحلیل استاندارد شده بودند، که نشان داد افراد با CRF بالا عملکرد شناختی بالاتر و خطر کمتری برای زوال عقل داشتند.
در مقایسه با افراد با CRF پایین، نسبت میزان بروز (IRR) برای همه انواع زوال عقل برای افراد مبتلا به CRF بالا 0.6 بود و شروع زوال عقل 1.48 سال به تعویق افتاد. CRF بالا همچنین تمام خطرات زوال عقل را در میان افرادی که دارای امتیاز خطر پلی ژنیک متوسط/بالا بودند تا 35 درصد کاهش داد.
این یک مطالعه مشاهده ای است و به همین دلیل نمی تواند علت و معلول را تعیین کند و محققان اذعان دارند که سنت متفاوتی در یافته های آنها وجود دارد.
نکته مهم این است که تعداد موارد زوال عقل ممکن است دست کم گرفته شده باشد، زیرا شرکت کنندگان در Biobank انگلستان عموماً سالم تر از جمعیت عمومی هستند، علاوه بر این که افراد دارای شرایط سلامت خاصی را از آزمایش ورزش مستثنی می کنند، که باعث می شود جمعیت “سلامت بیشتری” غربالگری شود.
تکیه بر سوابق برای شناسایی موارد زوال عقل ممکن است منجر به دست کم گرفتن بیشتر شود. همچنین، آزمون تمرین زیر حداکثری استفاده شده نسبت به آزمون حداکثری که شرکتکنندگان را ملزم به ورزش تا زمان خستگی میکند، دقت کمتری دارد و هرگونه ارتباط بین تغییر CRF و خطر زوال عقل به دلیل عدم اندازهگیری مکرر CRF قابل بررسی نیست.
محققان نتیجه گرفتند: “مطالعه ما نشان می دهد که CRF بالا با عملکرد شناختی بهتر و خطر کمتر زوال عقل مرتبط است. علاوه بر این، CRF بالا ممکن است اثر خطر ژنتیکی را برای انواع زوال عقل تا 35٪ تعدیل کند.”
آنها اضافه می کنند که یافته های آنها نشان می دهد که “تقویت CRF می تواند یک استراتژی برای پیشگیری از زوال عقل باشد، حتی در میان افرادی که استعداد ژنتیکی بالایی برای بیماری آلزایمر دارند.”
آنها می گویند که تحقیقات بیشتری در مورد رابطه بین CRF و سلامت مغز، به ویژه در افراد مسن تر، و مکانیسم هایی که CRF رابطه بین خطر ژنتیکی و زوال عقل را تغییر می دهد، مورد نیاز است.
اطلاعات بیشتر:
ارتباط آمادگی قلبی تنفسی با خطر زوال عقل در سطوح مختلف استعداد ژنتیکی: یک مطالعه طولی بزرگ و مبتنی بر جامعه. مجله پزشکی ورزشی بریتانیا (2024). doi: 10.1136 http://bjsports-2023-108048
ارائه شده توسط مجله پزشکی بریتانیا
نقل قول: تناسب اندام قلبی تنفسی بالا با خطر کمتر زوال عقل مرتبط است (2024، 19 نوامبر) بازیابی شده در 19 نوامبر 2024 از https://medicalxpress.com/news/2024-11-high-cardiorespiratory-linked-dementia.html
این سند مشمول حق چاپ است. علیرغم هرگونه معامله منصفانه به منظور مطالعه یا تحقیق خصوصی، هیچ بخشی بدون اجازه کتبی قابل تکثیر نیست. محتوا فقط برای مقاصد اطلاعاتی ارائه شده است.
تحقیقات جدیدی که توسط دانشمندان بنیاد کسلر منتشر شده است، بینش های مهمی را در مورد نقش خواب در یادگیری حرکتی برای افرادی که از آسیب تروماتیک مغزی (TBI) بهبود می یابند، ارائه می دهد. این مطالعه چگونگی تأثیر خواب، به ویژه چرتهای کوتاه، بر فعالیت مغز مرتبط با بهبود مهارتهای حرکتی را با پیامدهایی برای بهبود استراتژیهای توانبخشی روشن میکند.
مقاله “مکانیسم های عصبی مرتبط با افزایش یادگیری حرکتی وابسته به خواب پس از آسیب مغزی” در مجله منتشر شد. مجله تحقیقات خواب. این مطالعه توسط محققان بنیاد کسلر، آنتونی اچ. Liquirica، Ph.D.، با نویسندگان دیگر Tian Te Tong، Ph.D.، Paige Rusnok، Kay Suchich، Nancy Chiaravalloti، Ph.D.، و Ekaterina Dobriakova، Ph.D. D.، و متیو آر. ایبن، دکترا، و پاتریک چاو، از کالج پزشکی ویل کورنل، نیویورک.
این مطالعه شامل 32 فرد مبتلا به آسیب مغزی تروماتیک بود که به طور تصادفی پس از تمرین در یک کار حرکتی در هر دو گروه خواب یا بیداری قرار گرفتند. گروه خواب ۴۵ دقیقه چرت زدند و گروه بیدار برای تماشای مستند بیدار ماندند.
این تحقیق بر بهبود عملکرد و مکانیسمهای عصبی درگیر، همانطور که توسط تصویربرداری تشدید مغناطیسی عملکردی (fMRI) اندازهگیری میشود، متمرکز بود. نتایج نشان داد که گروه خواب پیشرفت قابل توجهی در عملکرد حرکتی نسبت به گروه بیداری نشان داد، با تغییرات متناظر در فعالیت مغز که نشان دهنده اتوماسیون تکلیف حرکتی وابسته به خواب است.
دکتر لیکیریکا، محقق ارشد مرکز تحقیقات آسیبهای مغزی تروماتیک و مدیر مرکز آسیبهای مغزی، میگوید: «این مطالعه بر قدرت خواب، حتی چرتهای کوتاه، در افزایش یادگیری حرکتی افراد مبتلا به آسیب مغزی تأکید میکند. تحقیق در مورد آسیب مغزی آزمایشگاه پیامدهای رفتاری.
“داده های fMRI ما نشان می دهد که کارهای حرکتی که قبل از چرت زدن انجام می شود در طول خواب خودکارتر می شوند. با کاهش فعالیت در نواحی کلیدی مغز، مانند سینگولات قدامی و مخچه، چرت زدن ممکن است بازیابی آرام تر و با زحمت کمتر توالی های حرکتی آموخته شده را تسهیل کند.”
این فرآیند اتوماسیون ممکن است برای کمک به بیماران برای بازیابی موثرتر توانایی های عملکردی خود ضروری باشد. یافته های تحقیق پتانسیل گنجاندن پروتکل های چرت زدن را در برنامه های توانبخشی برای به حداکثر رساندن اثرات آموزش مهارت های حرکتی برای افراد مبتلا به آسیب مغزی برجسته می کند.
اطلاعات بیشتر:
آنتونی اچ. Likireka و همکاران، مکانیسمهای عصبی مرتبط با افزایش یادگیری حرکتی وابسته به خواب پس از آسیب مغزی، مجله تحقیقات خواب (2024). doi: 10.1111/jsr.14370
ارائه شده توسط بنیاد کسلر
نقل قول: مطالعه توانبخشی آسیب مغزی مکانیسم های عصبی یادگیری حرکتی مبتنی بر خواب را نشان می دهد (2024، 18 نوامبر) در 18 نوامبر 2024 از https://medicalxpress.com/news/2024-11-brain-injury-reveals-neural-mechanisms بازیابی شده است. html
این سند مشمول حق چاپ است. علیرغم هرگونه معامله منصفانه به منظور مطالعه یا تحقیق خصوصی، هیچ بخشی بدون اجازه کتبی قابل تکثیر نیست. محتوا فقط برای مقاصد اطلاعاتی ارائه شده است.
بر اساس مطالعه ای که در 12 نوامبر به صورت آنلاین منتشر شد، بزرگسالان مبتلا به دیابت نوع 2 (T2D) به دلیل درآمد کمتر با خطر مرگ و میر بیشتری روبرو هستند که قابل توجه ترین افزایش آن برای بزرگسالان 20 تا 39 ساله مشاهده شده است. شبکه JAMA باز است.
Ji-Eun Kim، MD، PhD، از دانشکده پزشکی دانشگاه کره در سئول، و همکارانش در یک مطالعه همگروهی گذشته نگر در سراسر کشور که شامل 604975 بزرگسال بود، خطر مرگ و میر کلی و علت خاص را در میان بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 بر اساس درآمد و سن برآورد کردند. آنها بین 20 تا 79 سال سن داشتند، بین 1 ژانویه 2008 و 31 دسامبر 2013 مبتلا به T2D تشخیص داده شد و تا 31 دسامبر تحت نظر بودند. 2019 و 635805 گروه کنترل همسان با سن و جنس بدون دیابت.
محققان دریافتند که در میان بیماران مبتلا به دیابت نوع 2، خطر مرگ با درآمد کمتر و در مقایسه با گروه کنترل غیر دیابتی افزایش می یابد. یک رابطه معکوس بین ریسک درآمد و مرگ و میر در افراد جوان مشاهده شد (نسبت خطر تعدیل شده برای مرگ و میر ناشی از همه علل در زیر گروه های کم درآمد در مقابل پردرآمد، 2.88، 1.90، و 1.26 برای سنین 20 تا 39 سال و 40 تا 59 سال ) و به ترتیب از 60 تا 79 سال). الگوی نابرابری های مرتبط با درآمد در میان افراد جوان تر نیز برای مرگ های قلبی عروقی مشاهده شد، اما به میزان کمتری برای مرگ های ناشی از سرطان.
نویسندگان نوشتند: «سطح درآمد سرانه یک عامل خطر مستقل برای مرگ و میر در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 بود، و تفاوتهای مربوط به درآمد در مرگ و میر در بزرگسالان جوان مشهود بود».
اطلاعات بیشتر:
جی یون کیم و همکاران، نابرابری های مرتبط با درآمد در مرگ و میر در میان جوانان مبتلا به دیابت نوع 2، شبکه JAMA باز است (2024). DOI: 10.1001/jamanetworkopen.2024.43918
Devin W. Steenkamp و همکاران، کم درآمد و مرگ و میر در میان جوانان مبتلا به دیابت نوع 2، شبکه JAMA باز است (2024). DOI: 10.1001/jamanetworkopen.2024.43884
نقل قول: خطر مرگ و میر با درآمد کم در دیابت نوع 2 (2024، 17 نوامبر) بازیابی شده در 17 نوامبر 2024 از https://medicalxpress.com/news/2024-11-mortality-income-diabetes.html
این سند مشمول حق چاپ است. علیرغم هرگونه معامله منصفانه به منظور مطالعه یا تحقیق خصوصی، هیچ بخشی بدون اجازه کتبی قابل تکثیر نیست. محتوا فقط برای مقاصد اطلاعاتی ارائه شده است.
مقاله جدید در مجله رشد کودک این نشان می دهد که چگونه برخی از جنبه های تعامل خانوادگی در میان مردم بومی در گواتمالا با جهانی شدن سریع به طور اساسی دگرگون شده است، با این حال خانواده ها هنوز سطح منحصر به فردی از هماهنگی را در تعاملات خود حفظ می کنند.
باربارا روگاف، روانشناس دانشگاه کالیفرنیا، سانتا کروز، به مدت پنج دهه با جوامع مایا در سن پدرو لا لاگونا، گواتمالا کار کرده است و نوعی همکاری روان و فراگیر را در میان کودکان این جوامع مشاهده کرده است. در طی یک مطالعه تحقیقاتی که 30 سال پیش انجام شد، مادران و فرزندان خردسالشان به شیوهای بسیار متمایز با یکدیگر تعامل داشتند، زیرا سه آزمودنی به طور متقابل درگیر کاوش اشیاء جدید ارائه شده توسط تیم تحقیقاتی بودند.
این نوع همکاری یکی از عناصر کلیدی روش سازماندهی یادگیری است که راگاف و همکارانش آن را “یادگیری از طریق مشاهده و مشارکت در تلاش های خانواده و جامعه” (LOPI) می نامند. این یک روش سنتی رایج در بسیاری از جوامع بومی و میراث مکزیکی در سرتاسر قاره آمریکا است که از طریق آن کودکان با شرکت در کنار بزرگسالان در طیف کامل فعالیت های روزانه خانواده و جامعه خود یاد می گیرند.
روگوف توضیح داد: «همه مشارکت میکنند، ابتکار عمل را برای همکاری و تقویت جهتگیری گروه به عهده میگیرند، و در طول این فعالیتهای مشترک، کودکان بازخورد و اصلاحاتی را در مورد مشارکتهای خود دریافت میکنند. طی سالها، درک فزاینده از این روش یادگیری، الهامبخش مربیان و روانشناسان رشد در سراسر جهان بوده و از جوامع بومی و میراث مکزیکی که برای حفظ این روش سازماندهی یادگیری تلاش میکنند، حمایت کرده است.»
از آنجایی که LOPI بسیار متفاوت از رویکردهای غربی برای یادگیری کلاسی است، روگاف به این فکر کرد که چگونه جهانی شدن ممکن است روی تمرین در سن پدرو لا لاگونا تأثیر بگذارد. بنابراین، تیم تحقیقاتی مطالعه خود را با اقوام از همان خانوادههایی که در مطالعه اولیه شرکت داشتند، تکرار کردند.
تحقیقات جدید نشان میدهد که گروههای کنونی یک مادر و دو کودک خردسال در حال حاضر تقریباً نیمی از اعضای گروه قبل از 30 سال پیش همکاری میکنند. از این نظر، خانوادههای مایاهای امروزی بیشتر شبیه خانوادههای طبقه متوسط اروپایی آمریکایی شدند که در شرایط مشابه، اغلب به گونهای تعامل داشتند که حداقل یکی از سه شرکتکننده را کنار گذاشت.
برخی از روندهایی که ممکن است به این تغییرات در تعامل خانواده مایا کمک کنند عبارتند از: کاهش استفاده از زبان و شیوه های فرهنگی بومی مایا و افزایش مشارکت در آموزش غربی و فناوری دیجیتال. روگوف و همکاران دانشجوی فارغ التحصیل او همچنین متوجه شدند که افزایش استفاده از صندلی ها و مبل ها، برخلاف روش سنتی زانو زدن بر روی تشک روی زمین، منجر به افزایش جدایی فیزیکی شد که به نظر می رسید مانع همکاری کلی شود.
با این حال، خانوادههای مایا هنوز به طور قابل توجهی با خانوادههای آمریکایی اروپایی در حفظ هماهنگی در تعاملات خود با حداقل درگیری متفاوت بودند. خانوادههای فعلی مایا، مشابه اجدادشان، به طور هماهنگ در همه به جز حدود 5 درصد از تعاملات در این مطالعه شرکت داشتند، در مقایسه با خانوادههای اروپایی آمریکایی که در بیش از 20 درصد مواقع تحت شرایط مشابه درگیر تعاملات متضاد یا مقاومتی بودند.
در مطالعات مرتبط، روگوف و همکارانش همچنین دریافتند که در محیطهای مشارکتی، کودکان دارای میراث اروپایی بیشتر احتمال دارد ایدهها و اهداف جداگانهشان را کنترل، نادیده بگیرند، یا مقاومت کنند و با آنها مذاکره کنند تا اینکه با دیگران برای پیشبرد یک دیدگاه مشترک همکاری کنند.
به نوبه خود، حفظ روابط هماهنگ یک ارزش فرهنگی عمده برای بسیاری از جوامع بومی در سراسر قاره آمریکا است. Rogoff معتقد است که این تمرکز نه تنها برای جامعه مایا مهم است، بلکه ممکن است به مبارزه با بسیاری از مشکلات اجتماعی و زیست محیطی که جهانی شدن به نقاط مختلف جهان آورده است کمک کند.
روگف گفت: “LOPI دارایی برای یادگیری برای کل جوامع، از جمله کودکان، که به عنوان مشارکت کنندگانی توجه و دلسوز در جامعه یاد می گیرند، است.” “این در زندگی روزمره در بسیاری از جوامع و در حکمت بزرگان مدتها قبل از تلاشهای تحقیقاتی ما شناخته شده است. رساندن درک LOPI به افراد بیشتری در سراسر فرهنگها میتواند به همه ما کمک کند تا یاد بگیریم که جامعهگراتر باشیم.”
اطلاعات بیشتر:
باربارا روگوف و همکاران، همکاری مادر و کودک در یک جامعه بومی: تغییر و تداوم در بین نسلها، رشد کودک (2024). doi: 10.1111/cdev.14181
ارائه شده توسط دانشگاه کالیفرنیا – سانتا کروز
نقل قول: شیوههای سنتی مایا مدتهاست که سطوح منحصربهفردی از هماهنگی خانوادگی را ارتقا داده است. اما تاثیر جهانی شدن چیست؟ (2024، 16 نوامبر) بازیابی شده در 16 نوامبر 2024 از https://medicalxpress.com/news/2024-11-traditional-mayan-unique-family-harmony.html
این سند مشمول حق چاپ است. علیرغم هرگونه معامله منصفانه به منظور مطالعه یا تحقیق خصوصی، هیچ بخشی بدون اجازه کتبی قابل تکثیر نیست. محتوا فقط برای مقاصد اطلاعاتی ارائه شده است.
بر اساس مطالعه ای که در 30 اکتبر در ژورنال به صورت آنلاین منتشر شد، بار عفونت های قارچی سطحی پوستی (SCFIs) در میان ویزیت های سرپایی در ایالات متحده بالا و در حال افزایش است. مجله آکادمی پوست آمریکا.
سارا اسپولدینگ، از دانشکده پزشکی دانشگاه ییل در نیوهیون، کانکتیکات، و همکارانش با تجزیه و تحلیل بازدیدهای سرپایی در ایالات متحده با استفاده از بررسی ملی مراقبتهای پزشکی سرپایی و بررسی ملی مراقبتهای سرپایی بیمارستانی، روند شیوع SCFI را از سال 2005 تا 2016 تشریح کردند. .
محققان دریافتند که از سال 2005 تا 2016، تخمین زده میشود که سالانه 6001852 بازدید سالانه از SCFIs در ایالات متحده وجود داشته باشد که 72022226 بازدید در طول دوره مورد مطالعه بوده است. از این کل، 20.5، 12.2، 12.0، 6.7 و 6.0 درصد به ترتیب کچلی، کچلی، کچلی، کچلی، پودیا و کچلی سر بودند.
تخمین زده می شود که سالانه 1,104,258,333 بازدید سرپایی در ایالات متحده از سال 2005 تا 2016 با بیش از 13 میلیارد بازدید انجام شده است. از کل بازدیدها، SCFIs به طور کلی 0.54 درصد را به خود اختصاص داده است. روند افزایش قابل توجهی در SCFIs سالانه مشاهده شد.
نویسندگان می نویسند: “این یافته ها اهمیت ارائه دهندگان مراقبت های بهداشتی را نشان می دهد که قادر به شناسایی، درمان، و در صورت لزوم، ارجاع بیماران مبتلا به SCFIs هستند، زیرا بار بالای بیماری با اثرات نامطلوب قابل توجهی در سطح فرد و جمعیت همراه است.” .
چندین نویسنده روابط خود را با صنعت داروسازی فاش کرده اند.
اطلاعات بیشتر:
سارا ال. اسپولدینگ و همکاران، عفونتهای قارچی پوستی در ایالات متحده: تجزیه و تحلیل مقطعی از نظرسنجی ملی مراقبت پزشکی سرپایی (NAMCS) و بررسی مراقبتهای سرپایی بیمارستان ملی (NHAMCS)، 2005-2016، مجله آکادمی پوست آمریکا (2024). doi: 10.1016/j.jaad.2024.10.035
نقل قول: بار عفونت قارچی سطحی پوستی اندازه گیری شده در ایالات متحده (2024، 15 نوامبر) بازیابی شده در 15 نوامبر 2024 از https://medicalxpress.com/news/2024-11-burden-superficial-cutaneous-fungal-infection.html
این سند مشمول حق چاپ است. علیرغم هرگونه معامله منصفانه به منظور مطالعه یا تحقیق خصوصی، هیچ بخشی بدون اجازه کتبی قابل تکثیر نیست. محتوا فقط برای مقاصد اطلاعاتی ارائه شده است.
دو بررسی باز توسط یک ایمونولوژیست مشهور نوزادان، منحصر به فرد بودن سیستم ایمنی نوزاد در حال رشد و چگونگی ارائه یک رویکرد شخصی و در زمان واقعی را برای برآوردن نیازهای در حال تغییر نوزادان، ارائه می دهد.
پروفسور ورهاسلت، مدیر مرکز ایمونولوژی و تغذیه با شیر مادر بنیاد Larsson Rosenquist در دانشکده پزشکی دانشگاه استرالیای غربی و رئیس بخش ایمونولوژی و تغذیه در موسسه تحقیقات کودکان استرالیا، دریافت که شیر انسان منعکس کننده محیط گذشته و حال مادر است. قرار گرفتن در معرض بیماری.
همچنین از نوزادان در برابر تهدیدات خارجی مانند پاتوژنها و آلرژنها محافظت میکند و به سیستم ایمنی جوانان کمک میکند تا پاسخ مناسب و مؤثری به چالشهای آینده داشته باشد.
در اولین مطالعه منتشر شده در بررسی های ایمونولوژیکپروفسور Verhasselt غذا را از دیدگاه نوزاد بررسی کرد و به شیر مادر به عنوان منبع غذایی طبیعی برای نوزادان نگاه کرد.
منشا رژیم غذایی منحصر به فرد پستانداران در ترشحات غدد پوستی اجدادی بود که در ابتدا برای مرطوب نگه داشتن تخم مرغ و محافظت از آنها با ترکیبات ضد میکروبی تولید می شد.
پروفسور Verhsselt گفت: “شیر مادر از آن زمان نه تنها برای دفاع از نوزادان در برابر عوامل بیماری زا بلکه برای آموزش سیستم ایمنی آنها در مورد دنیای خارج تکامل یافته است.”
با هضم پیشهضم پروتئینهای غذا و وارد کردن این آنتیژنها – پروتئینهای غذایی که توسط سیستم ایمنی تشخیص داده میشود – به شیر مادر، سیستم ایمنی نوزاد برای تحمل این غذاها مجهز میشود.
پروفسور Verhasselt بر خلاف تصور رایج گفت که نوزادان به جای ایجاد تحمل بیشتر در معرض واکنش های التهابی در غشاهای مخاطی و موانع پوستی هستند و بنابراین بسیار مستعد ابتلا به آلرژی هستند.
شیر مادر، با هزاران ترکیب فعال زیستی خود، این پتانسیل را دارد که با شکلدهی به میکروبیوتای روده، بر رشد موانع اپیتلیال و سلولهای ایمنی در نوزاد تأثیر بگذارد، چه بهطور مستقیم و چه غیرمستقیم، از طریق شکلدهی به میکروبیوتای روده، بنابراین پاسخ ایمنی مناسب به آلرژنهای غذایی را تقویت میکند. “. او گفت.
این تحقیق نشان داد که نگاه کردن به پاسخ ایمنی به غذا از دیدگاه یک نوزاد باید درک جدیدی از نحوه مشاهده و واکنش سیستم ایمنی در حال رشد به غذا ارائه دهد.
پروفسور Verhsselt گفت: “درک ارتباط شیر مادر با سیستم ایمنی جوان، سرنخ هایی را برای ایجاد رویکردهای مناسب برای پیشگیری از آلرژی از طریق مشاوره با مادران در مورد سبک زندگی، مانند رژیم غذایی در دوران شیردهی، و از طریق ایجاد درمان های الهام گرفته از شیر برای نوزادان در معرض خطر، ارائه می دهد.”
در بررسی دوم، همچنین منتشر شده در بررسی های ایمونولوژیکپروفسور Verhasselt و همکارانش تاثیر آنتی بادی های شیر مادر را بر سلامت نوزاد بررسی کردند.
این مطالعه بررسی کرد که چگونه آنتیبادیهای موجود در شیر مادر از نوزادان در برابر تهدیدات محیطی محافظت میکنند، به شکلدهی و هدایت سیستم ایمنی آنها کمک میکنند و سازگاری بین نسلی سیستم ایمنی را با محیط خود ارتقا میدهند.
پروفسور Verhselt میگوید: «سیستم ایمنی نوزاد برای آنتیژنهایی که با آنها مواجه میشود، مانند پاتوژنها، میکروبهای پروبیوتیک و پروتئینهای غذایی آماده نیست و آن را در برابر عفونتها، التهاب روده یا واکنشهای آلرژیک آسیبپذیر میکند.»
مادران با دفع آنتی بادی در دوران بارداری کمک می کنند که در چند ماه اول در برابر عفونت هایی که قبلاً با آن مواجه شده اند محافظت می کند.
شیر مادر از طریق یک مسیر ابتکاری سیستم ایمنی پستانی و غدد پستانی، آنتیبادیهایی را به ارمغان میآورد که نه تنها گذشته، بلکه قرار گرفتن در معرض عوامل بیماریزا را نیز منعکس میکند.
این آنتی بادی ها مخاط فوقانی دستگاه تنفسی و گوارشی نوزاد را می پوشانند، به طور ایده آل برای کنترل پاسخ به آنتی ژن های محیطی قرار می گیرند و حتی ممکن است به گردش خون نوزاد برسند.
آنتیبادیهای شیر مادر نقش کلیدی در دفاع ایمنی کودک در حال رشد دارند و تأثیر عمدهای بر حساسیت به بیماریهای عفونی در کشورهای پردرآمد و کمدرآمد دارند و بالقوه میتوانند جان یک میلیون نفر را نجات دهند.
او گفت: «علاوه بر این، تحقیقات جدید نشان میدهد که آنتیبادیهای موجود در شیر چقدر در شکلدهی میکروبیوتای نوزاد نقش دارند و ما میدانیم که میکروبیوتا در تنظیم سیستم ایمنی و حساسیت به بیماری چقدر مهم است.»
پروفسور ورهاسلت گفت که نتایج ترکیبی این مطالعات بر اهمیت حیاتی شیر مادر در حمایت از سلامت نوزاد و در توسعه استراتژی هایی برای ارتقای پاسخ های ایمنی سالم تاکید می کند.
او گفت: “درک بیشتر از پلی که شیر مادر بین کودک و محیط اطرافش ایجاد می کند، باید مداخلات بهتری را برای ارتقای رشد سالم فراهم کند.”
اطلاعات بیشتر:
والری ورهسلت، دیدگاه نوزادان در مورد پاسخ های ایمنی به غذا، بررسی های ایمونولوژیک (2024). doi: 10.1111/imr.13376
والری ورهسلت و همکاران، آنتی بادیها در شیر مادر: بدنهای طرفدار طراحیشده برای رشد سالم نوزاد، بررسی های ایمونولوژیک (2024). doi: 10.1111/imr.13411
ارائه شده توسط دانشگاه استرالیای غربی
نقل قول: The Power of Human Milk for Infant Health (2024، 14 نوامبر) بازیابی شده در 14 نوامبر 2024 از https://medicalxpress.com/news/2024-11-power-human-infant-health.html
این سند مشمول حق چاپ است. علیرغم هرگونه معامله منصفانه به منظور مطالعه یا تحقیق خصوصی، هیچ بخشی بدون اجازه کتبی قابل تکثیر نیست. محتوا فقط برای مقاصد اطلاعاتی ارائه شده است.
با نزدیک شدن به یکی دیگر از تابستان های استرالیا، بسیاری از مردم در حال برنامه ریزی برای تعطیلات خود هستند و مشتاقانه منتظر لذت سفر هستند. با این حال، برای 5.5 میلیون نفر از افراد معلول استرالیا، آنچه باید یک سفر هیجان انگیز باشد اغلب به یک چالش بزرگ تبدیل می شود.
در حالی که صنعت هواپیمایی در حال پیشرفت در دسترسی است، موانع بسیاری برای مسافران دارای معلولیت باقی مانده است. این امر در مورد افراد دارای معلولیت های پنهان مانند اوتیسم، که در طول تاریخ به نیازهای آنها در حمل و نقل کمتر توجه شده است، صدق می کند.
برای مسافران اوتیسم، فرودگاه ها می توانند محیط های چالش برانگیزی باشند که تجربیات حسی را با خواسته های اجتماعی و رویه ای ترکیب می کنند. در حالی که برخی از فرودگاه ها در حال توسعه ابتکارات گردشگری قابل دسترسی هستند، هنوز کار زیادی برای دستیابی به سفرهای واقعاً فراگیر مورد نیاز است.
چه چیزی باعث شلوغ شدن فرودگاه ها از مسافران اوتیسمی می شود؟
برای بسیاری از افراد مبتلا به اوتیسم، قدم گذاشتن در فرودگاه مانند ورود به طوفانی کامل از چالشهای حسی و اجتماعی است.
نور فلورسنت با انعکاس بر روی کف های صیقلی، تابش خیره کننده ایجاد می کند. اعلامیه های غیرمنتظره با صدای دائمی ازدحام جمعیت و چمدان های چرخان رقابت می کنند. مردم به سرعت در همه جهات حرکت می کنند. شدتی ایجاد می کند که می تواند به سرعت طاقت فرسا شود.
ناوبری لایه دیگری از دشواری را ارائه می دهد، با علائم و رویه های نامشخص (مانند عبور از پست های بازرسی امنیتی) که اغلب بین فرودگاه ها متفاوت است. غیرقابل پیش بینی بودن می تواند اضطراب را تشدید کند، به ویژه در هنگام برخورد با کارمندانی که ممکن است ناتوانی های پنهان را درک نکنند.
نتیجه؟ بسیاری از افراد مبتلا به اوتیسم با چالشها دست و پنجه نرم میکنند یا به طور کلی از پرواز اجتناب میکنند و تجربیاتی را که دیگران بدیهی میدانند از دست میدهند.
مسافران اوتیسم در مورد فرودگاه های استرالیا چه می گویند؟
پژوهشی که اخیراً منتشر شده است، تجربیات بزرگسالان و خانوادههای مبتلا به اوتیسم را که از دو فرودگاه استرالیا سفر کردهاند، بررسی کرده است. این مکان ها – فرودگاه های گلد کوست و سیدنی – بیش از پنج سال است که ابتکارات دوستدار اوتیسم را اجرا می کنند. هر دو فرودگاه آموزش کارمندان را در مورد ناتوانی های پنهان انجام می دهند، در برنامه گل آفتابگردان (که در آن افراد نماد گل آفتابگردان را برای نشان دادن وجود ناتوانی پنهان می پوشند) شرکت می کنند و منابع دسترسی (مانند نقشه های حسی و داستان های بصری) را فراهم می کنند.
از طریق مصاحبه هایمان با 13 مسافر مبتلا به اوتیسم و اعضای خانواده آنها، گزارش هایی از تجربیات مثبت و چالش های مداوم شنیدیم.
راشل (اسامی تغییر کرد)، مادر یک فرد دارای معلولیت نامرئی، به ما گفت که “(…) وقتی افراد زیاد، خیلی بلند، خیلی نزدیک هستند، سفر را دشوارتر می کند.”
یافته اصلی نیاز به کنترل بهتر بر محیط های حسی بود. در حالی که فرودگاهها نمیتوانند همه محرکهای حسی را حذف کنند، شرکتکنندگان بر اهمیت داشتن اتاقهای ساکت و قابل دسترس تأکید کردند. آرون بالغ اوتیستیک به ما گفت که تقریباً احساس تهاجم حسی کرده است «(…) به محض اینکه وارد فرودگاه میشوید (…) خیلی شلوغ است، چراغها مثل این نور سفید هستند، و بس است، خدای من چه خبر است. روشن؟»
کاری که این فرودگاه ها به خوبی انجام دادند
هر دو فرودگاه نقشه های حسی ارائه می دهند. مناطقی با حساسیت بالا و پایین در فرودگاه را برجسته می کند. آنها همچنین راهنماهای تصویری گام به گام را ارائه می دهند که نشان می دهد در هر مرحله از سفر فرودگاهی شما چه انتظاری دارید. این منابع و سایر منابع با تعیین انتظارات روشن به کاهش اضطراب کمک می کنند.
با این حال، بسیاری از شرکت کنندگان تا زمانی که از آنها خواسته شد به عنوان بخشی از مطالعه به آنها نگاه کنند، نمی دانستند که این منابع وجود دارند.
کسانی که با آنها صحبت کردیم، طناب ناتوانی پنهان آفتابگردان را ستایش کردند. هنگامی که تشخیص داده شد، منجر به تعاملات صبورانه و حمایتی بیشتر با کارکنان شد و به کاهش اضطراب سفر کمک کرد. آرون تجربه خود را با یک کارمند فرودگاه به یاد می آورد.
او در واقع به من گفت: “اوه، می توانم ببینم که تو طناب را داری.” آیا شما به کمک نیاز دارید؟ و من گفتم: “اوه، متشکرم، اما نه، من خوب هستم.”
با این حال، آگاهی ناسازگار در میان کارکنان و اجرای متفاوت در فرودگاه ها و خطوط هوایی منجر به تجربیات متفاوتی شده است.
چه چیزی می تواند بهتر باشد؟
شرکتکنندگان اوتیسم و اعضای خانوادهشان قویاً خواستار علائم واضحتر در مورد حمایت، آموزش مداوم ناتوانی پنهان برای کارکنان و کمکهای پیشگیرانه شدند – بهجای اینکه منتظر باشند مسافران به دنبال کمک باشند.
اتاقهای ساکت، با علائم یا نقشههایی برای یافتن آنها، میتوانند به بزرگسالان و خانوادههای مبتلا به اوتیسم که در حال حاضر هزینه عضویت در سالن فرودگاه را برای کمک به مدیریت جت تاخیر پرداخت میکنند، کمک کند. پدر راشل توضیح داد:
«ما عمداً سالن کانتاس کلاب را خریدیم، که مشخصاً هر سال هزینهی عادلانهای برای ما دارد، اما این کار را انجام میدهیم تا بچهها را از محیطهای حسی بالا خارج کنیم (…این یک محیط و فضای ساکتتر را فراهم میکند. بچه های من می توانند بنشینند و نفس بکشند.
یافته های ما نشان می دهد که تغییرات نسبتاً ساده می تواند تجربه سفر را برای افراد مبتلا به اوتیسم بهبود بخشد. چالش در حال حاضر اجرای این طرح ها در سراسر استرالیا است.
پنج نکته برای سفر بعدی شما
کمی برنامه ریزی می تواند تجربه فرودگاه را برای مسافران مبتلا به اوتیسم یا سایر افراد دارای معلولیت پنهان بسیار راحت تر کند.
1. برنامه ریزی برای آینده
وبسایت هر فرودگاه را برای منابع زیر بخشهای «ناتوانی پنهان»، «آفتابگردان» یا دسترسی جستجو کنید. نقشه های حسی، راهنمای بصری، یا مکان های اتاق آرام می توانند تفاوت بزرگی ایجاد کنند.
2. به این نکته اشاره کنید که ممکن است نیاز به حمایت داشته باشید
شناسایی خود، مانند طناب های آفتابگردان، راهی را فراهم می کند تا به طور محتاطانه به کارکنان پیام دهید که ممکن است به حمایت نیاز داشته باشید. اگر کارکنان مفید نیستند، در صورت نیاز و زمانی که به آن نیاز دارید، از درخواست کمک دریغ نکنید.
3. مدیریت ورودی حسی
مواردی مانند هدفون یا عینک آفتابی حذف نویز می توانند به کنترل صداهای بلند یا نورهای روشن کمک کنند. بسته بندی یک “کیت حسی” کوچک می تواند به کاهش ناراحتی در فضاهای شلوغ کمک کند.
4. دسترسی به خدمات ویژه
بسیاری از فرودگاه ها و خطوط هوایی خدمات کمکی ویژه ای از جمله کمک در اولویت پرواز و ناوبری ارائه می دهند. برای هماهنگی این پشتیبانی از قبل با آنها تماس بگیرید.
5. زمان اضافی بگذارید
دادن زمان اضافی به خود فشار عجله را کاهش می دهد و به شما امکان می دهد از هر منبع موجود با سرعتی راحت استفاده کنید.
همه حق دارند از سفر و همه چیزهایی که دنیا ارائه می دهد لذت ببرند. با کمی آمادگی، سفر شما به فرودگاه می تواند استرس کمتری داشته باشد.
مقدمه ای برای مکالمه
این مقاله از The Conversation تحت مجوز Creative Commons بازنشر شده است. مقاله اصلی را بخوانید.
نقل قول: فرودگاهها و مراکز مسافرتی میتوانند برای افراد مبتلا به اوتیسم استرسزا باشند – این چیزی است که میتواند کمک کند (۲۰۲۴، ۱۳ نوامبر) بازیابی شده در ۱۳ نوامبر ۲۰۲۴ از https://medicalxpress.com/news/2024-11-airports-hubs-overwhelming- autistic -people .html
این سند مشمول حق چاپ است. علیرغم هرگونه معامله منصفانه به منظور مطالعه یا تحقیق خصوصی، هیچ بخشی بدون اجازه کتبی قابل تکثیر نیست. محتوا فقط برای مقاصد اطلاعاتی ارائه شده است.
بنابراین، شما در آستانه بچه دار شدن هستید. من به کلاس های زایمان رفتم و یاد گرفتم که چگونه ایستادن و حرکت می تواند به شما کمک کند تا حد ممکن احساس راحتی کنید. ممکن است برخی از طب فشاری یا هیپنوتیزم درمانی را برای کمک به مدیریت درد خود یاد گرفته باشید.
احساس می کنید برای زایمان آماده هستید، اما بعد از آن همه چیز واقعی می شود. بیمارستان در مورد القای زایمان بحث می کند، یا شاید شما به صورت خودبه خودی زایمان کنید، اما آنها به شما می گویند که باید نوزاد را تحت نظر داشته باشند. کارکنان بهداشتی الکترود، نوار و سیم وصل می کنند. آنها می گویند: “این برای رفاه کودک است”، اما هیچ کس در مورد نظارت بر هیچ یک از کلاس ها یا بازدیدها صحبت نمی کند.
تعجب می کنید که آیا همه نظارت دارند؟ آیا روش های مختلفی برای بررسی ضربان قلب نوزاد وجود دارد؟ آیا انتخابی دارید؟
پاسخ مثبت است. زنان انتخاب هایی در مورد نظارت بر جنین در هنگام زایمان دارند، اما تعداد کمی از آنها متوجه این موضوع هستند.
نظارت بر جنین چیست؟
مانیتورینگ جنین در طول زایمان برای گوش دادن به صدای قلب نوزاد و اندازه گیری انقباضات رحمی استفاده می شود.
علیرغم بحث ها و نگرانی های قابل توجه در مورد توانایی اثبات شده نظارت بر جنین در تشخیص مشکلات، اکثر زنان به نوعی در طول زایمان به عنوان بخشی از مراقبت های معمول تحت نظر خواهند بود.
اما انواع مختلف نظارت بر جنین می تواند بر راحتی و مدیریت درد تأثیر بگذارد و می تواند منجر به مداخلات پزشکی شود. اینها می تواند شامل افزایش استفاده از مدیریت درد دارویی به دلیل محدودیت تحرک باشد. یک سری مداخلات می تواند بر پیشرفت زایمان تاثیر بگذارد و احتمال سزارین را افزایش دهد. بنابراین، درک گزینه های شما مهم است.
برای زنانی که در معرض خطر کم عوارض در نظر گرفته می شوند و در جایی که زایمان به طور طبیعی پیشرفت می کند، نظارت متناوب توصیه می شود. این معمولاً از طریق یک دستگاه دستی هر 15 تا 30 دقیقه در طول زایمان انجام می شود.
با این حال، در صورت وجود عوارض یا خطرات بیشتر، یا زایمان مصنوعی، نظارت مداوم توصیه می شود.
هنگامی که زایمان القا می شود، انقباضات ناشی از شکل مصنوعی هورمون اکسی توسین است. این می تواند زایمان را تسریع کند و انقباضاتی ایجاد کند که شدت آن با سرعت بیشتری افزایش می یابد. نظارت دقیق بر سلامت جنین در رابطه با انقباضات، معمولاً با اکوکاردیوگرافی الکترونیکی جنین، که در آن دستگاهها مبدلهایی به شکم زن متصل هستند، توصیه میشود.
مبدلها به روشهای مختلفی تحویل داده میشوند و روشهای مختلف بر تجربه تولد تأثیر میگذارند.
با سیم یا بی سیم
مانیتورینگ سیمی جایی است که مبدل ها به شکم زن متصل می شوند و با کمربندهای انعطاف پذیر و سیم های 1.5 متری به دستگاه متصل می شوند. این دستگاه ها به طور موثر زنان را به صفحه نمایش محدود می کنند و تحرک آنها را محدود می کنند.
همچنین مبدلهای بیسیم (تلمتری) با تسمههایی در اطراف شکم زن، اما بدون سیم وجود دارد که به او آزادی حرکت بیشتری میدهد. اغلب می توان از آنها در حمام و حمام نیز استفاده کرد. اگرچه حدود 20 سال است که در استرالیا در دسترس بوده است، با وجود دقت و قابلیت اطمینان مشابه، جذب همچنان محدود است.
سپس مانیتورهای نسبتاً جدیدی وجود دارند که از فناوری الکتروکاردیوگرافی غیرتهاجمی جنین استفاده می کنند. این دستگاه ها ضربان قلب مادر و نوزاد و انقباضات ماهیچه های رحم را از طریق پوست مادر کنترل می کنند.
گاهی اوقات، اگر در به دست آوردن ردیابی خارجی مشکل وجود داشته باشد، می توان از الکترود پوست سر جنین استفاده کرد. این بدان معناست که سیمی به پوست سر نوزاد (با استفاده از سیم و الکترود وارد شده از طریق واژن و دهانه رحم) با استفاده از فناوری ECG برای نظارت بر ضربان قلب جنین وارد می شود.
چیزی که ما مطالعه کردیم
ما چیز زیادی در مورد اینکه زنان چگونه این انواع مختلف نظارت را تجربه می کنند – چه اطلاعاتی دریافت می کنند یا چه انتخاب هایی دارند، نمی دانیم. یک نظرسنجی در سراسر استرالیا – مطالعه تجربیات زنان از نظارت بر نوزاد (WOMB) برای پاسخ به این سؤالات انجام شد.
نظرسنجی ما در سال 2023 از بیش از 800 زن نشان داد که با وجود در دسترس بودن تله متری بی سیم کمتر مزاحم، زنان عمدتاً نظارت سیمی دریافت می کردند. این امر به ویژه در مورد مادرانی که برای اولین بار بار میآیند، و آنهایی که در بیمارستانهای خصوصی در شهرهای بزرگ یا بیمارستانهای دولتی منطقهای زایمان میکنند، صادق است.
زنان گزارش دادند که برای تصمیم گیری آگاهانه، اطلاعات کافی از آموزش زایمان یا ملاقات های معمول قبل از زایمان دریافت نکرده اند. به عنوان مثال، به بسیاری از آنها گفته نشد که اگر تحت القای پزشکی زایمان قرار گیرند، نظارت مداوم توصیه می شود، حتی اگر بارداری آنها کم خطر باشد.
مهمتر از همه، زنانی که تحت القای زایمان قرار گرفتند، بیشتر تحت نظارت سیمی قرار گرفتند. این زنان همچنین احتمال بیشتری برای زایمان اپیدورال و سزارین داشتند. همانطور که القای زایمان روتین تر می شود، پتانسیل مداخله اضافی افزایش می یابد. این “زنجیره مداخلات” نامیده می شود، که در آن یک مداخله سیم را برای هر مداخله بعدی قطع می کند. ما از تحقیقات قبلی خود می دانیم که زنان به اندازه کافی برای واقعیت زایمان القایی آمادگی ندارند.
آنچه که نظرسنجی نشان داد
زنانی که از دستگاه های تلفن همراه یا بی سیم استفاده می کنند، راحتی، تحرک و استفاده بیشتر از استراتژی های غیر دارویی را گزارش می دهند.
آزادی حرکت یک استراتژی ضروری برای مدیریت درد در حین زایمان و به حداقل رساندن مداخلات پزشکی است. زنان گزارش می دهند که با نظارت سیمی احساس محدودیت می کنند و می گویند که این کار ناراحت کننده است و بر زایمان تأثیر منفی می گذارد. در مطالعه ما، بیش از 70٪ گفتند که دیگر آن را انتخاب نمی کنند.
تجزیه و تحلیل کیفی احساسات زنان مبنی بر اینکه پزشکان از دستگاه حمایت می کنند را برجسته می کند. این احساس که کارکنان اغلب درگیر فناوری نظارت بودند، نشان میدهد که آنها توجه کمتری به مراقبت شخصی و حمایتی که یک زن در طول زایمان نیاز دارد، داشتهاند.
زنان تمایل شدیدی به نظارت قابل حمل و متناوب داشتند. هنگامی که نظارت مداوم توصیه شد، نظارت از راه دور راحتتر گزارش شد. این امکان تحرک بیشتر، دسترسی به آب و روش های تسکین درد غیردارویی را فراهم می کرد. با این حال، در برخی از بیمارستان ها تله متری برای بسیاری از زنان ارائه نمی شود.
از اینجا به کجا
نظارت مهم است و تجربیات زنان بسته به نوع نظارتی که دریافت می کنند بسیار متفاوت است. با این حال، تعداد کمی از زنان اطلاعات کافی در مورد گزینه های در دسترس خود دریافت می کنند.
متخصصان بهداشت مسئول ارائه اطلاعات شخصی در مورد نظارت بر جنین هستند. به این ترتیب هر زنی می تواند تصمیمی آگاهانه بگیرد و مراقبت فرد محور را تجربه کند.
مقدمه ای برای مکالمه
این مقاله از The Conversation تحت مجوز Creative Commons بازنشر شده است. مقاله اصلی را بخوانید.
نقل قول: نظارت بر جنین ممکن است در حین زایمان ضروری باشد – اما بسیاری از زنان نمی دانند که گزینه هایی دارند (2024، 12 نوامبر) بازیابی شده در 12 نوامبر 2024 از https://medicalxpress.com/news/2024-11-fetal-essential- labor -women-dont.html
این سند مشمول حق چاپ است. علیرغم هرگونه معامله منصفانه به منظور مطالعه یا تحقیق خصوصی، هیچ بخشی بدون اجازه کتبی قابل تکثیر نیست. محتوا فقط برای مقاصد اطلاعاتی ارائه شده است.
محققان مؤسسه ملی بهداشت (NIH) و همکارانشان روش جدیدی را کشف کردهاند که در آن ژنهای RAS، که معمولاً در سرطان جهش مییابند، میتوانند رشد تومور را فراتر از نقش شناختهشدهشان در سیگنالدهی سطح سلولی هدایت کنند.
بر اساس مطالعهای که در 11 نوامبر 2024 در ژورنال نیچر منتشر شد، آنها دریافتند که موتانت RAS به راهاندازی زنجیرهای از رویدادها کمک میکند که شامل جابهجایی پروتئینهای هستهای خاص است که منجر به رشد کنترلنشده تومور میشود. سرطان طبیعت.
ژنهای RAS دومین ژن جهشیافته در سرطان هستند و پروتئینهای RAS جهشیافته، محرک اصلی برخی از کشندهترین سرطانها، از جمله تقریباً همه سرطانهای پانکراس، نیمی از سرطانهای کولورکتال و یک سوم سرطانهای ریه هستند.
دههها تحقیق نشان داده است که پروتئینهای RAS جهش یافته با فعال کردن پروتئینهای خاصی در سطح سلول، توسعه و رشد تومورها را تقویت میکنند و جریان ثابتی از سیگنالها را ایجاد میکنند که به سلولها میگویند رشد کنند.
داگلاس لو، MD، PhD، معاون مدیر مؤسسه ملی سرطان مؤسسه ملی بهداشت (NCI)، نویسنده این مطالعه، گفت: «این اولین مطالعهای است که نشان میدهد ژنهای RAS جهشیافته میتوانند سرطان را به روشی کاملاً جدید ترویج کنند». “کشف نقش اضافی پروتئین های RAS پیامدهای هیجان انگیزی برای بهبود درمان دارد.”
داروهایی که پروتئینهای RAS جهش یافته را مسدود میکنند تنها چند سال است که به عنوان درمان سرطان در دسترس هستند و توسط سازمان غذا و دارو برای درمان سرطان ریه و سارکوم تأیید شدهاند. اگرچه توسعه آنها موفقیت علمی بزرگی بوده است، اما مهارکنندههای RAS تاکنون تأثیر محدودی بر نتایج بیماران داشتهاند و بقای آنها را تنها چند ماه در بیشتر افراد بهبود میبخشند.
بیش از 35 سال پیش، گروهی به سرپرستی دکتر لو در مطالعات اولیه ای که RAS را به عنوان یک ژن سرطان زا شناسایی کرد و به توضیح چگونگی رشد تومور کمک کرد. در این مطالعه جدید، تیم تحقیقاتی دریافتند که RAS جهش یافته به طور مستقیم در فرآیند آزادسازی پروتئین هسته ای به نام EZH2 از مجموعه ای که از هسته به سیتوپلاسم منتقل می شود، دخالت دارد.
پس از آزاد شدن، EZH2 تخریب یک پروتئین سرکوبگر تومور به نام DLC1 را تسهیل می کند. مسدود کردن جهش یافته RAS انتشار EZH2 را متوقف کرد و فعالیت DLC1 را بازیابی کرد.
در آزمایشهایی بر روی ردههای سلولی سرطان ریه انسان و مدلهای سرطان ریه موش، محققان دریافتند که ترکیب مهارکنندههای RAS با داروهای سرطان هدفمند مختلف که فعالیت سرکوبکننده تومور DLC1 را دوباره فعال میکنند، دارای فعالیت ضد سرطانی قویتر از مهارکنندههای RAS به تنهایی است.
این مطالعه همچنین شواهدی را نشان داد که پروتئینهای RAS جهش یافته عملکرد مشابهی را در سایر انواع سرطان انجام میدهند، که نشان میدهد این مکانیسم ممکن است یک ویژگی کلی سرطانهای دارای ژنهای RAS جهشیافته باشد.
محققان بر این باورند که کشف آنها ممکن است کاربردهای بالقوه ای برای درمان سرطان های ناشی از RAS داشته باشد. آنها شروع به بررسی نحوه عملکرد این عملکرد RAS به ویژه در سرطان پانکراس کردهاند، زیرا درمانهای موثر بسیار کمی برای این نوع سرطان وجود دارد.
دکتر لو گفت: «روزی میتوان ترکیبهای درمانی جدیدی ایجاد کرد که نقش جدید RAS را در نظر بگیرد.»
اطلاعات بیشتر:
فعالیت غیر متعارف پروتومور مجتمع RAS-GTP: RanGAP1 صادرات پروتئین هسته ای را تسهیل می کند. سرطان طبیعت (2024). doi: 10.1038/s43018-024-00847-5
ارائه شده توسط موسسه ملی سرطان
نقل قول: محققان نقش جدیدی از پروتئین های جهش یافته را در برخی از کشنده ترین سرطان ها کشف کردند (2024، 11 نوامبر) در 11 نوامبر 2024 از https://medicalxpress.com/news/2024-11-uncover-role-mutant-proteins-deadliest بازیابی شده است. html
این سند مشمول حق چاپ است. علیرغم هرگونه معامله منصفانه به منظور مطالعه یا تحقیق خصوصی، هیچ بخشی بدون اجازه کتبی قابل تکثیر نیست. محتوا فقط برای مقاصد اطلاعاتی ارائه شده است.